تحولي در زندگي هستي
دختر نازنينم 17 ارديبهشت رفتيم گوشت سوراخ كرديم قيافه ات خيلي عوض شد خيلي گريه كردي خانم پرستار تو رو از ما گرفت روبروي دكتر نشوند 5 ماهه و 9 روز داشتي اول به دكتر لبخند زدي نمي دونستي چه خبره گوش اول كه سوراخ كرد چند ثانيه مات و مبهوت بودي بعد شروع به گريه كردن همه اومده بودن مادرجون و بابا جون و مامان جون بيرون وايساده بودن كه صداي گريه تو رو شنيدن دخترم بعدش صبور بودي شير خوردي اروم خوابيدي نازنينم بعد يك ماه گوشواره طلا پوشيدي ماه شدي
مطالبی دیگر از این نی نی وبلاگی