هستيهستي، تا این لحظه: 11 سال و 4 ماه و 24 روز سن داره

هستي من فرشته آسماني

تصاوير خاطره انگيز

1392/10/25 13:33
نویسنده : مامان هستي
3,495 بازدید
اشتراک گذاری

سلام فكر كنم همه اين چيزها رو يادشونه و خيلي خاطره دارن دخترم براي تو مي ذارم كه بدوني اون زمان چه چيزهايي بود و چقدر با زمان شما فرق مي كنه ولي  اون زمان يه صمصيت ديگه اي بين همه بود خيلي يادش به خير

كتاب فارسي كه هرسال بالاتر مي رفتيم گل هاش بيشتر مي شد


خاطرات دیروز, تصاویر خاطره انگیز, عکس های قدیمی, جلد کتاب قدیمی, خاطره, خاطرات, تصاویر قدیمی, old pic

اينم يكي از درسهامون بود


خاطرات دیروز, تصاویر خاطره انگیز, عکس های قدیمی, جلد کتاب قدیمی, خاطره, خاطرات, تصاویر قدیمی, old pic

 

اگه دوست دارين تجديد خاطره كنين بيايين ادامه مطلب خيلي خاطره انگيزه

 

شکلک های محدثه

شکلک های محدثه

اينم درس ي

 

خاطرات دیروز, تصاویر خاطره انگیز, عکس های قدیمی, جلد کتاب قدیمی, خاطره, خاطرات, تصاویر قدیمی, old pic


خاطرات دیروز, تصاویر خاطره انگیز, عکس های قدیمی, جلد کتاب قدیمی, خاطره, خاطرات, تصاویر قدیمی, old pic


خاطرات گذشته, تبلیغات قدیمی, آگهی های قبل انقلاب, عکس های خاطره انگیز, تبلیغات گذشته,عکس آگهی قدیمی

 

خاطرات دیروز, تصاویر خاطره انگیز, عکس های قدیمی, جلد کتاب قدیمی, خاطره, خاطرات, تصاویر قدیمی, old pic


خاطرات دیروز, تصاویر خاطره انگیز, عکس های قدیمی, جلد کتاب قدیمی, خاطره, خاطرات, تصاویر قدیمی, old pic

خاطرات دیروز, تصاویر خاطره انگیز, عکس های قدیمی, جلد کتاب قدیمی, خاطره, خاطرات, تصاویر قدیمی, old pic

 

خاطرات دیروز, تصاویر خاطره انگیز, عکس های قدیمی, جلد کتاب قدیمی, خاطره, خاطرات, تصاویر قدیمی, old pic

 
زي زي گلو اسي پاسي درا كوتا تا به تا  يادتونه چقدر قشنگ بود
اينم جيمببببببببببببببببببببببببببببببببببببو
خانم رضايي مجري برنامه كودك  اون زمان كه چقدر مهربون بود 

شعرهاي دوران كودكي  
یشب پریشب اشکنه داشتیم، رفتم بخورم قاشق نداشتیم، رفتم بخرم ماشین زیرم کرد، آقا پلیسه دست تو جیبم کرد، یه زاری برداشت، هیچی نگفتم، دوزاری ورداش،هیچی نگفتم،پنج زاری برداش، زدم تو گوشش، گوشش خون اومد، بردمش دکتر، دکنر دوا داد، آب انار داد، دوا نخورده، افتادش و مرد!

-------------


ده بیست سه پونزده - هزار و شصت و شونزده - هرکی می گه شونزده نیست - هیفده - هیژده - نوزده - بیست


----------


ده بیست سی چل - پنجاه شصت- هفتاد هشتاد نود صد


--------------------------


دستمال من زیر درخت آلبالو گم شده. خبر داری؟ نچ نچ . بی خبری؟ نچ. نچ . پس تو گرگ من هستی. . .


----------------

  کوکاکولا پپسی، من آدمم تو خرسی، من سفیدم تو مشکی، کی خوبه، خدا، کی بده، تو تو ، من بدم؟!، اومدم. . .


-------------

شما یادتون نمیاد، برگه های امتحانی بزرگی که سر برگشون

آبی رنگ بود و بالای صفحه یه “برگه امتحان” گنده نوشته بودن

شما یادتون نمیاد: زندگی منشوری است در حرکت دوار ، منشوری که پرتو پرشکوه خلقت

با رنگهای بدیع و دلفریبش آنرا دوست داشتنی، خیال انگیز و پرشور ساخته است.

این مجموعه دریچه ایست به سوی…..

(دیری دیری ریییییینگ) : داااااستانِ زندگی ی ی ی (تیتراژ سریال هانیکو)

شما یادتون نمیاد، هر روز صبح که پا میشدیم بریم مدرسه ساعت ۶:۴۰ تا ۷ صبح

رادیو برنامه “بچه های انقلاب” رو پخش میکرد و ما همزمان باهاش صبحانه میخوردیم !

 

 

شما یادتون نمیاد، اون موقعها یکی میومد خونه مون و ما خونه نبودیم

رو در مینوشتن: آمدیم منزل، تشریف نداشتید!!

 

 


شما یادتون نمیاد، همسایه ها تو حیاط جمع می شدن رب گوجه می پختن.

بوی گوجه فرنگی پخته شده اشتهابرانگیز بود،

 

شما یادتون نمیاد، دبستان که بودیم، هر چی میپرسیدن و میموندیم توش،

میگفتیم ما تا سر اینجا خوندیم !

شما یادتون نمیاد، خانم خامنه رو (مجری برنامه کودک شبکه یک رو)

با اون صورت صاف و صدای شمرده شمرده ش !

شما یادتون نمیاد: تو دبستان سر کلاس وقتی گچ تموم میشد،

خدا خدا میکردیم معلم به ما بگه بریم از دفتر گچ بیاریم !

همیشه هم گچ های رنگی زیر دست معلم زود میشکست،

بعدم صدای ناهنجار کشیده شدن ناخن روی تخته سیاه

شما یادتون نمیاد، یکی از بازی محبوب بچگیمون کارت جمع کردن بود،

با عکس و اسم و مشخصات ماشین یا موتور یا فوتبالیستها،

یا ضرب المثل یا چیستان …

شما یادتون نمیاد، قدیما تلویزیون که کنترل نداشت،

یکی مجبور بود پایین تلویزیون بخوابه با پاش کانالها رو عوض کنه !

شما یادتون نمیاد: گل گل گل اومد کدوم گل؟ همون که رنگارنگاره برای شاپرکها یه خونه قشنگه.

کدوم کدوم شاپرک؟؟ همون که روی بالش خالهای سرخ و زرده، با بالهای قشنگش میره و برمیگرده،

میره و برمیگرده.. شاپرک خسته میشه…

بالهاشو زود میبنده… روی گلها میشینه… شعر میخونه، میخنده !

شما یادتون نمیاد، اون مسلسل های پلاستیکی سیاه رو که وقتی ماشه اش

رو میکشیدی ترررررررررررررتررررررررررررر صدا میداد !

شما یادتون نمیاد، خط فاصله هایی که بین کلمه هامون میذاشتیم یا

با مداد قرمز بود یا وقتی خیلی میخواستیم خاص باشه ستاره می کشیدیم !

 

 

 

 

 

عاشق اين نوع جامدادي بودم به نظرم خيلي با كلاس بود 
تزئينات دهه فجر اصلا قابل مقايسه با الان نيست
 

پسندها (0)
شما اولین مشوق باشید!

نظرات (20)

مامان آوا
25 دی 92 17:12
سلام عزیز دلم خوبی؟ ببخش دیر اومدم بهت سرزدم گل نازم کمی توی جوابها تاخیر داشتم عزیزم خوبی؟ هستی گل نازم چطوره؟ماشالله داره عزیزم ببوسش از طرف من از اینکه منو لینک کردی مفتخرم کردی ومن با کمال میل به شما میپیوندم وتو رو لینک میکنم عزیزم دوست خوبم
مامان هستي
پاسخ
سلام عزيزم خوش اومدي مهربونم
دخملي تنها دليل زنده بودنم...(لي لي)
25 دی 92 17:40
واي عزيزم عجب پستي بود حسابي حال كردم كاش عكس اون شيركاكائو شيشه اي هارم ميزاشتي خواهر
دخملي تنها دليل زنده بودنم...(لي لي)
25 دی 92 17:42
خصوصي داري گلم
سیمهدی
25 دی 92 20:09
سلام مامان هستیخیلی خیلی دستت درد نکنه عجب پست خاطره انگیزی بودیاد خانم رضایی بخیر یه لحظه دلم براش تنگ شد
مامان هستي
پاسخ
سلام خواهش مي كنم قابلي نداشت
ماماان لیانا
26 دی 92 14:35
اخی یادش بخیرر اون پاک کنها و مداد تراش و جامدادی من داشتم چقدر دوستشون داشتمممنون مامانی یاد ایام کردین
مامان هستي
پاسخ
واقعا يادش به خير عزيزم دوراني داشتيم
دخملي تنها دليل زنده بودنم...(لي لي)
30 دی 92 9:43
عزيزم با افتخار لينك آت ميكنم.... راستي گلم من پست هام فقط واسه يك ماه قابل رويت اند با رمزي كه بت دادم و متاسفانه تمام پست هاي قبلي به رمزي كه خودم فقط دارم تبديل شدن عزيزم و باز نميشن ديگه گلم
مامان هستي
پاسخ
باشه عزيزم ايشاله از ماه جديد مشتري ميشيم
دخملي تنها دليل زنده بودنم...(لي لي)
30 دی 92 10:01
ممنون گلم از لطف و محبتت..... من تهران زندگي ميكنم........ لينكت كردم غزل جون.... به جمع دوستاي گل من و آوايي خوش اومدين
مامان هستي
پاسخ
اتليه عكس آوا جون خيلي خوب بوده امكاناتش منظورمه ايده خودت بوده يا اونا
دخملي تنها دليل زنده بودنم...(لي لي)
30 دی 92 10:02
گاه یاد کردنت دیر میشود.... اما.... یادم نمیرود دوستت دارم...
مامان هستي
پاسخ
مرسي گلم
(زهره)مامان فاطمه
30 دی 92 11:36
عزیزم الان محل کارم هستم اسپیکر نداره میرم خونه امتحان میکنم
مامان هستي
پاسخ
باشه عزيزم مرسي
میلاد
30 دی 92 17:44
یه چیز دیگه هم هست خانم رضایی توی یه برنامه مجری بود اگه گفتی ؟ خوش اومدي آقا ميلاد فک کن یه کم دیگه ... آفرین شهر بستنی ها یادش بخیر
مامان سینا
30 دی 92 22:20
وای خیلی پست باحالی بود بردیمون به اون دوران
مامان هستي
پاسخ
سلام عزيزم كجايي نگرانت شدم عزيزم
شایان
1 بهمن 92 12:36
اینم یکی خاطره های کارتون http://elpaso.persiangig.com/weblog/1545982_588746511199196_344672712_n.jpg عکسو بزار وبت
مامان آویسا
1 بهمن 92 13:40
خیلی لذت بردم
مامان هستي
پاسخ
قابل نداشت
دخملي تنها دليل زنده بودنم...(لي لي)
3 بهمن 92 11:19
آموخته ام که خدا عشق است و عشق تنها خداست آموخته ام که وقتی ناامید می شوم خدا با تمام عظمتش عاشقانه انتظار می کشددوباره به رحمت او امیدوار شوم آموخته ام اگر تا کنون به آنچه خواسته ام نرسیدم خدا برایم بهترش را در نظر گرفته است آموخته ام که زندگی دشوار است اما من از او سخت ترم.......
مامان آلما
4 بهمن 92 20:45
یادش به خیر چه دورانی بود. کاشکی بازم برمیگشتیم به همون زمان
مامان هستي
پاسخ
واقعا يادش به خير
دخملي تنها دليل زنده بودنم...(لي لي)
6 بهمن 92 0:29
دلم برای نگاه هایی که میدیدند تنگ شده است..... دلم برای برای گوش هایی که میشنیدند.......،برای لبهایی که میخندیدند تنگ شده است، دلم برای سرود سارها،........برای کلاغ ها تنگ شده است، برای ارزن های کپه شده روی سنگفرش که غذای یاکریم ها میشد، برای خرده های نان پشت پنجره،که گنجشکها را میهمان میکرد، دلم برای خودم تنگ شده است....
مامان هستي
پاسخ
دلم براي تو تنگ شده عزيزم
دخملي تنها دليل زنده بودنم...(لي لي)
7 بهمن 92 15:33
این موهبت الهی ایست که صبحگاه چشم بگشایی و يادت بیاید دوستانی داری آبی تراز آسمان،.....روشن تر از صبح.....،زلال تر از شبنم.....دوستانی که خود خورشیدند... دوستت دارم غزل جونم
مامان هستي
پاسخ
مرسي گلم
دخملي تنها دليل زنده بودنم...(لي لي)
7 بهمن 92 15:35
خواهر تمام پست هاي بهمن به اون رمزي كه داري باز ميشه...... دلم براتون تنگ شده بود هستي جونم و ببوس
مامان هستي
پاسخ
باشه عزيزم ميام پييشت مهربونم
مامان سینا
13 بهمن 92 11:30
سلااااااااام دوست خوبم من میخوام با اجازت این پست و بذارم تو وبلاگم البته بازم میگم اگر اشکالی نداره
مامان هستي
پاسخ
خواهش مي كنم عزيزم اين وبلاگ متعلق به خودته
مامی ارمیا
20 فروردین 93 13:06
سلام عزیزم . سال نو مبارک ... انشالله خدا دختر نازتو واست نگه داره مطلبت خیلی خاطره انگیز و جالب بود
مامان هستي
پاسخ
مرسي عزيزم